کد مطلب:33980 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:122

سخن ابن ابی الحدید معتزلی و دیگر عالمان











ابن ابی الحدید معتزلی در شر نهج البلاغه خود رد صحت و اصالت نهج البلاغه سخنی بس گویا و استوار دارد، وی می نویسد:

«بسیاری از هواپرستان می گویند بخشی عظیم از نهج البلاغه را دسته ای زا سخنوران شیعی ساخته و پرداخته و چه بسا قسمتهایی از این كتاب را به سید رضی و دیگران نسبت داده اند، اما اینان كسانی هستند كه پرده ی عصبیت چشم حقیقت بینشان را كور كرده است و از راه مستقیم و اشكار حق منحرف گشته اند.

برای اینكه نادرستی این پندار را به اختصار روشن كنیم، باید بگویم كه وضع نهج البلاغه، بنا به ین تصور كه از علی (ع) نباشد، از دو حال خارج نیست. یا همه ی آن از دیگران است یا بخشی از آن، اما سستی و بطلات صورت اول به وضوح آشكار است، زیرا كه صحت اسناد بعضی از قسمتهای آن به علی (ع) به تواتر ثابت شده و همه با اغلب محدثان و بسیاری از مورخان، قسمتهای زیادی از آن را نقل كرده اند و چون شیعه نبوده اند كسی نمی تواند نقل آنان را به غرضی حمل كند. صورت دوم نیز، همان معنی را تایید می كند، چون كسی كه به آیین سخن و خطابه آشنا و مانوس باشد و از علم بیان طرفی بربسته و در این زمینه از ذوقی سالم و مجرب برخوردار باشد، بی تردید سخن ركیك و فصیح و افصح و كلام اصیل و نو آمده و جدید را بازمی شناسد و چنانچه در برابر دفتری شامل مجموعه ای از سخنان دو یا چند خطیب قرار گیرد، اختلاف سبك و تفاوت سخن را در می یابد، چنانكه ما به سبب آشنایی و معرفتی كه به شعر و نقد آن

[صفحه 165]

داریم وقتی دیوان ابی تمام را ورق بزنیم و در میان شعر او، قصیده یا قصایدی از دیگران باشد، به مدد ذوق، آن را از شعر ابی تمام تمیز می دهیم. برای اینكه شعر او و روح سبك و اندیشه ی او در شعر، با دیگران تفاوتهایی محسوس دارد...

وقتی خواننده به تامل در نهج البلاغه می اندیشد، همه ی آن را آب زلالی از یك سرچشمه، برخوردار از یك رو و جوهر و دارای یك طرز و سبك می یابد، عینا مانند جسم ساده و بسیطی كه هیچ جزء آن در ماهی با دیگر اجزا اختلافی ندارد و همانند قرآن كریم كه اول آن چون وسط آن و وسط آن مانند آخر آن است... با این برهان قاطع و روشن خطای كسانی كه می پندارند این كتاب یا بخشی از آن به نام علی علیه السلام جعل و نوشته شده است آشكار می شود.»[1] همچنین «ابن ابی الحدید» از شیخ و استاد خود «ابوالخیر مصدق بن شبیب واسطی» نقل كرده اس كه روزی خطبه ی «شقشقیه» (خطبه ی سوم نهج البلاغه) را نزد استادش «ابومحمد عبدالله بن احمد» معروف به «ابن خشاب» می خوانده است، پس از پایان خطبه «ابوالخیر» از «ابن خشاب» می پرسد: «آیا معتقدی این خطبه مجعول و ساختگی است؟» و «ابن خشاب» پاسخ داد: «به خدا سوگند هرگز! و من یقین دارم كه این گفتار علی (ع) است، همانگونه كه یقین دارم تو مصدق پسر شبیبی.»

«ابوالخیر» گوید به او گفتم: «بسیاری از مردمان می گویند این خطبه از خود شریف رضی است كه خدایش رحمت كند.»

گفت: «این روح و اندیشه و این سبك و اسلوب سخن كجا و شریف رضی و دیگران كجا. ما با رسائل شریف رضی آشناییم و سبك و روش و هنر او را هم در نثر می شناسیم و با همه ی ارزشی كه دارد در قبال این كلام ارزشی ندارد، نه سركه است و نه شراب.»

«ابن خشاب» سپس گفت: «به خدا سوگند من این خطبه را در كتابهایی دیده ام كه دویست سال پیش از تولد شریف رضی تالیف شده است و آن را به خط عالمان و ادیبانی دیده ام كه خط آنها را می شناسم و آنان پیش از آنكه نقیب ابواحمد پدر شریف رضی متولد شود می زیسته اند.»

آنگاه «ابن ابی الحدید» می گوید: «من بخش عمده این خطبه را در كتابهای شیخ خود ابوالقاسم بلخی پیشوای معتزلیان بغداد دیده ام و او به روزگار مقتدر عباسی، مدتها پیش از آنكه شریف رضی به دنیا بیاید می زیسته است. همچنین بخش عمده ی این خطبه

[صفحه 166]

را در كتاب ابوجعفر بن قبه، یكی از متكلمان بزرگ امامیه، دیده ام. كتاب او مشهور به كتاب الانصاف است و ابوجعفر قبه از شاگردان شیخ ابوالقاسم بلخی بود و در همان روزگار و پیش از آنكه شریف رضی دیده به جهان گشاید، درگذشته است.»[2].

امام زیدی، یحیی بن حمزه ی علوی، درگذشته به سال 745 هجری در شرح حال علی (ع) می نویسد: «بخش اعظم سخنان امیرمومنان علی (ع) همان است كه در نهج البلاغه گرد آمده و این موضوع به تواتر نقل شده است و همگی در صحت این قول اتفاق نظر دارند.»[3] و استاد «خلیل هنداوی» می گوید: «هیچ كتابی را مانند نهج البلاغه پیدا نمی كنی كه دارای فصول مختلف و سبك واحد باشد و از شخصی واحد صادر شده باشد.از این رو تاكید داریم و تكرار می كنیم كه نهج البلاغه از یك شخصیت صادر شده و یك نفس در آن دمیده است.»[4].


كلام علی كلام علی
فو ما قاله المرتضی مرتضی[5].

[صفحه 173]


صفحه 165، 166، 173.








    1. نهج البلاغه از كیست؟. صص 24 -23.
    2. شرح ابن ابی الحدید، ج 1، صص 206 -205.
    3. مشكاه الانوار، ص 175، به نقل از: نهج البلاغه از كیست؟، ص 26.
    4. سید جواد مصطفوی، پرتوی از نهج البلاغه، انتشارات دانشگاه فردوسی، مشهد، 1372 ش.ص 165.
    5. الذریعه، ج 14، ص 111.